آه زینب

« آه زینب»

آهِ زینب بوی غربت می دهد

بوی تنهائی و هجرت می دهد

آهِ زینب از نهادی سوخته است

چونکه چشمانش به رگها دوخته است

خیمه هایش بوی غارت می دهد

بوی ذلت با حقارت می دهد

این بُوَد آوای او در کربلا

یک مسلمان نیست در بین شما؟

من گُلم را تکه تکه دیده ام

تکه های پرپرش بوسیده ام

این گلم باشد که زیر دشنه است

میوه قلبم خدایا تشنه است

بسکه بی آبی بر او تأثیر کرد

رنگ رخسار گلم تغییر کرد

شاهد رگهای خونینش منم

بوسه بر رگهای او من می زنم

بر تنش دیدم که ده ها تیر بود

جای ده ها نیزه و شمشیر بود

پنجه صیاد را من دیده ام

شاهد آن چهره من گردیده ام




برچسب‌ها: شعر, اشعار, شعر محرم, اشعار محرم,

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392 توسط کاتب